آدابی كه بهمرور زمان بخشی از آن به فراموشی تاریخ سپرده میشود و بخشی دیگر در طول تاریخ متولد میشود. مرور آداب فراموششده این ایام میتواند خاطرهانگیز باشد.
زلفها را چین چین وحلقه با لعاب بهدانه بر پیشانی میچسباندند. با وسمه یارنگی وحنا ابروهای پهن و پیوسته میکشیدند و گاه میان آن خالی مینهادند. چشمها را سرمه کشیده بر چهره سفیداب وسرخاب فراوان میمالیدند. بر پشت لب سبیلی ...
سبک خانههای ایرانیان در دوره قاجار پییش از آنکه متأثر از هنر و سلیقه آنان باشد متأثر از عوامل محیطی و مخاطرات آن بود. این عوامل تأثیر مخربی بر روند زندگی قاجاریان داشت و زندگی آنان را تحتالشعاع قرار داده بود.
لباس مردم ایران در دوره قاجار بسته به مکان زندگی آنها از رنگ و پوشش متفاوتی برخوردار بود. گرچه میتوان پوشیدگی کامل را وجه مشترک لباس تمامی مردم ایران دانست؛ اما رنگ، شکل و حتی نوع پارچه پوشش مردم در شهرهای مختلف ...
در خانه ایرانی اصیل، میز و صندلی یافت نمیشود و میزبان و میهمانان همگی روی فرشهایی که بر زمین انداختهاند، دو زانو مینشینند. هنگام صحبت و گفت و گو که میزان صمیمیتش به روابط میزبان و میهمان بستگی دارد، معمولاً ...
شیوه آبیاری شهر تبریز در دوران قاجار، از طریق قنات حومهشهر و هدایت آب به شهر بود. البته این شکل از آبیاری با مشکلات خاص خود همراه بود و ساعت و میزان آن بستگی به قرارداد باغبان و میرآب داشت...
در دورﮤ ناصری مردم برای انجامدادن امور زندگی، بهطورمعمول به سعد و نحس بودن ایام باور داشتند که نهتنها در میان مردم عادی، بلکه در میان افراد مرفه جامعه و ازجمله در دربار که منجمباشی نیز حضور داشت، این اعتقاد ...
فصل دیماه برای ایـرانیان چـهار جـشن بزرگ در خود داشته، روزهـای اول، هشتم، پانزدهم و بیست و سوم که بنابرگاهشماری کهن، چون نام ماه با نام فرشتگان یـکی مـیگردید تمام آن روزها را جشن میگرفتند تا بـه نـور قـدرت ...
حـمام ایرانی به تدریج ، مثل بسیاری از پدیده های دیگر در جریان مدرن شدن ، بـه خـصوص در دوره پهلوی و همین طور جمهوری اسلامی ، دچار تحول ساختاری و کارکردی شد. آرام آرام در حمام ها، از دوش استفاده شد، خزینه ها و ...
ایرانیان ذاتاً به سنن و آداب و رسوم دیرینه خود دلبستگی تام دارند و در تمامی انقلاباتی که بر اثر تهاجمات خارجی در این سرزمین روی داده است ایرانی همیشه کوشیده که از سنتها و از عادات نیاکان خود دست نکشد...
کم کم از آنچه که در تهران میدیدیم دچار رضای خاطر و لذت شدم، درهای چوبی ضخیم دروازههائی قشنگ، پنجرههایی زیبا، بخصوص داخل اطاقها که از زیبائی فرشهای ایرانیش جلوه خاصی بخود گرفته بود...